- تاریخ ارسال : چهار شنبه 1 مرداد 1393
- بازدید : 865
دیروز اومده بود دیدنم با یه شاخه گل و لبخندی ک همیشه آرزو شوداشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده
من چیزی نگفتم فقط نگاش کردم.
وقتی ک رفت سنگ قبرم از اشکاش پر شده بود...
دیروز اومده بود دیدنم با یه شاخه گل و لبخندی ک همیشه آرزو شوداشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده
من چیزی نگفتم فقط نگاش کردم.
وقتی ک رفت سنگ قبرم از اشکاش پر شده بود...